مرز نشینان
دیروز عصر اینترنت همراه استان فارس وصل شد. دو هفته نمایش درخشان مردم سالاری. همین! دیگه در مورد این موضوع حرفی ندارم.
گفتم آمده ایم جنوب برای خرید جهیزیه. ماشاءالله حتی همین دست جهیزیه که از هر قلم جنس یک عدد هست و معلوم است برای مصرف خریده شده و نه برای تجارت را هم ممکن است بگیرند. راننده های گرامی هم با علم به این قضیه کرایه ی سه برابری میگیرند! عملا اگه وارد نباشی به موضوع، بخش زیادی از سودی که میخواستی با این سفرت بکنی در جا میرود توی جیب راننده ها! حالا ما یک آشنایی داشتیم قرار است برایمان با قیمت مناسب اجناس را بیاورد.
ازدواج سخت است. کالا گران است. جوان بیچاره هم بیکار مانده. یکی هم که در این وانفسا دل به دریا میزند که ازدواج کند، بایت دو برابر هزینه دهد تا جیب گمرک و مسئولانش پر شود یا تولید کننده داخلی به زور حمایت شود! و اگر بخواهد از مناطق مرزی خرید کند تا صرفه جویی کند، مثل قاچاق چی با او برخورد میکنند. وانگهی مگر قاچاقچی کیست؟ مرز نشین مظلومی مثل اهالی شهرستان لامرد که روی میادین عظیم نفت و گاز ایران از جمله بزرگترین میدان گاز شیرین روی خشکی ایران زندگی میکنند، هنوز برخی مناطق آن گازکشی نشدهاند! شما بیایید دهشیخ و پراید وانت های قاچاق بَر را از جوانان بگیرید لباس کار تنشان کنید! ولله اگر با جان و امنیت خودش بازی کند برای لقمه ای نان...
پی نوشت: نمیشود که همهی راهها را به مردم ببندید و هیچ راهی باز نکنید! به قول سعدی: «چه حرامزاده مردمانند! سگ را گشاده اند و سنگ را بسته! »
خدا عاقبت همهمون رو به خیر بکنه:(
واقعا نمیدونم چی بگم:(
چی بگم که تکراری نباشه
که ندونیم که بابتش درد نکشیده باشیم....